بمبهای گرما هستهای نمکی یا بمبهای هیدروژنی نمکی
در راستای سری پستهای پیشین در ارتباط با بمبهای گرما هستهای دو مرحلهای متداول و بمبهای نوترونی، این بار به یک نوع دیگر از اثرگذارترین بمبهای هستهای میپردازیم، و آن چیزی نیست جز بمبهای گرما هستهای نمکی یا بمبهای هیدروژنی نمکی که قابلیت ایجاد عدم دسترسی بشر به مناطق مد نظر و حتی فراتر از آن را برای دههها دارند. این بمب برای اولین بار توسط فیزیکدان مشهور لئو ژیلارد پیشنهاد داده شد. بمب نمکی از نظر قدرت تخریب، از تخریب کمتری نسبت به بمبهای هیدروژنی معمول برخوردار است، اما این قابلیت سهمگین را دارد که محیط را برای سالیان طولانی آلوده به مواد رادیوکتیو و بدین روی غیر قابل سکونت کند. اگر همچین بمبی در ژاپن هیروشیما به کار گرفته می شد، به احتمال زیاد این کشور امروز به کل یا بخشی قابل توجه آن خالی از سکنه میبود. اما این بمب چگونه کار میکند؟
پیشتر اشاره شد که یک بخش مهم از یک بمب گرما هستهای تمپر آن است، تمپر دو خاصیت دارد، یکی این که نوترونهای ایجاد شده از شکافت هستهای را بازتاب میدهد (منعکس میکند) و بدین روی نمیگذارد نوترونهای ارزشمند که برای ادامه بقا زنجیره شکافت هسته ای و تولید سوخت برای قسمت همجوشی بمب گرما هستهای از اهمیت بالا برخوردار هستند، فرار کنند و از دست بروند و دوم اینکه بدلیل اینرت بودن تمپر، باعث جلوگیری از منفجر شدن و از هم گسیختن بمب هر چند برای مدتی کوتاه میشود که این باز این امکان را به زنجیره هستهای میدهد که نوترونها چند نسل دیگه بتوانند هستهها را بشکافند و همچنین همجوشی بتواند (برای هر چند مدت کوتاهی) ادامه پیدا کند. بیشترین انرژی یک بمب هستهای در آخرین نسلهای شکافت هستهای تولید میشود، زیرا در نسلهای آخر بیشترین تعداد نوترونها برای شکافت هستهای وجود دارند و در دسترس هستند.
در بمبهای هیدروژنی معمول، تمپر که معمولاً از اورانیوم ۲۳۸ (اورانیوم تضعیف شده : در واقع پسماند مواد خارج شده از ماشینهای سانتریفیوژ) استفاده میشود، توسط نوتروهای بسیار سریع (که انرژی جنبشی بالا دارند) شکافته میشوند، و بدین روی دست کم ۵۰ درصد بازده بمب هستهای را تولید میکنند و آلودگی زیادی هم به بار میآورند. اگر بمب تمیز یا پاک بخواهیم (به مانند بمب نوترونی) این تمپر با مواد دیگر غیر قابل شکافت جایگزین میشود. اما در بمبهای هیدروژنی نمکی، به جای تمپر اورانیوم ۲۳۸، از تمپر کبالت ۵۹ بهره گرفته میشود که توسط شار عظیم نوترونی آزاد شده در پروسه همجوشی و شکافت بدلیل جذب نوترونها کبالت ۵۹ به کبالت ۶۰ تغییر پیدا میکند که این ایزوتوپ کبالت بسیار رادیواکتیو بوده و پرتو خطرناک و نافذ گاما (با نیمه عمر ۵.۲۷ سال) برای بازده چند ده ساله در منطقه مد نظر باعث آلودگی و تابش شدید می شود که هر گونه تماس با این تابش منجر به مرگ خواهد شد. سایر ایزوتوپهای رادیواکتیو که برای تمپر بمب های نمکی پیشنهاد شده اند عبارتند از طلا ۱۹۸، تانتالوم ۱۸۲، روی ۶۵ و سدیم ۲۴.
لازم به ذکر است که تابش گاما تولید شده در یک بمب هیدروژنی معمول با تمپر اورانیوم ۲۳۸ در ابتدا بسیار بیشتر از بمب هیدروژنی نمکی با تمپر کبالت است، به صورت دقیق تر این تابش ۱۵۰۰۰ برابر در یک ساعت شدیدتر، ۳۵ بار شدیدتر در یک هفته، ۵ برابر شدیدتر در ۱ ماه و تقریباً برابر در عرض ۶ ماه است. پس از آن سطح تشعشعات ناشی از فرآیند شکافت به سرعت کاهش می یابد، به طوری که تابش گاما حاصل از تجزیه کبالت ۶۰ ، ۸ برابر شدید تر در عرض یک سال و ۱۵۰ برابر شدید تر در عرض ۵ سال از تابش گاما یک بمب هیدروژنی با تمپر ۲۳۸ است. پس از حدود ۷۵ سال تشعشعات حاصل از بمب هیدروژنی با تمپر ۲۳۸ دوباره از بمب کبالت ۶۰ پیشی میگیرند.
بریتانیا به عنوان مثال در ۱۴ سپتامبر ۱۹۵۷ یک بمب ۱ کیلوتونی حاوی کبالت را در مکان آزمایشات هستهای خود در Tadje در محدوده مارالینگا، استرالیا آزمایش کرد. همچنین گفته میشود که سر جنگ چند مگاتنی اژدر زیرآبی با پیشران هستهای روسیه معروف به پوسایدون یا “خدای دریاها” حامل تمپر کبالت است تا بتوان محدود حمله شده (که شامل بندرهای نظامی دشمن است) را غیر قابل استفاده مجدد کرد.
همچنین اضافه میکنم که دوستان بمب هستهای نمکی را با بمب RDD یا کثیف اشتباه نگیرند. در بمب کثیف انفجار هستهای در کار نیست و صرفا مواد رادیواکتیو از جمله همین کبالت ۶۰ که به صورت پودر درآمده اند، توسط مواد فوق انفجاری در فضا پخش میشوند و محیط را وابسته به شرایط آب و هوایی و نوع محل میتوانند به شرط اینکه از مقادیر قابله توجهی استفاده شود، به صورت جدی آلوده کنند. این گونه بمبهای کثیف میتوانند نسل خوبی از سر جنگیها برای موشکهای بالستیک ایران را رقم بزنند زیرا که بسیار ساده قابل تولید هستند اما نگهداری و انبار کردن آن میتواند سخت باشد.