غلامرضا حسینی جاسوس هستهای که اعدام نشد و با خوش شانسی از طناب دار گریخت!
پیشتر در پستی توضیح داده شد که وزارت اطلاعات در سال ۲۰۰۹-۲۰۱۰ چگونه سیستم برقراری ارتباط سازمان تروریستی سیا با جاسوسان خود در ایران و سراسر جهان را کشف کرد که منجر به دستگیری دهها تن از جاسوسان بسیار خطرناک این سازمان تروریستی و اعدام برخیها و کشف دیگر جاسوسان در خارج از ایران، مخصوصا در روسیه و چین شد، اکنون رویترز مصاحبه مفصلی از یکی از جاسوسان ایرانی خطرناک که دست بر قضا دسترسی به سایت نطنز و فردو هم داشته بود، منتشر کرده است که باری دیگر نشان میدهد که هر ضربه که نظام خورده، از درون بوده و بدون این افراد سرویسهای جاسوسی عملا قادر به انجام هیچ فعالیت تروریستی نیستند. ضربه واجا در آن سالها به آمریکاییها به قدری مهلک بود که برای سالها و شاید حتی تا امروز فعالیتهای تروریستی سازمان سیا را در ایران به شدت مختل کرده است. یکی از علتهای اصرار آمریکا به احیای برجام دقیقا همین است تا مامورینی در قالب آژانس تروریستی اتمی در کف میدان داشته باشند!
او تنها دقایقی با ترک ایران فاصله داشت که دستگیر شد.
غلامرضا حسینی (مهندس صنایع) اواخر سال ۲۰۱۰ در فرودگاه امام خمینی تهران بود و برای پرواز به بانکوک آماده می شد تا در آنجا با یک مامور سیا ملاقات کند. اما قبل از اینکه بتواند مالیات خروج خود را بپردازد، دستگاه خودپرداز فرودگاه کارت او را به عنوان کارتی نامعتبر رد کرد. لحظاتی بعد یک افسر امنیتی از حسینی خواست تا پاسپورت وی را ببیند. حسینی گفت که او را به سالن خالی VIP آوردند و گفتند روی کاناپه ای که رو به دیوار چرخانده شده بود بنشیند. حسینی که برای لحظاتی سرگیجهآور تنها ماند و هیچ دوربین امنیتی را در اطراف خود ندید، دستش را در جیب شلوارش فرو کرد و کارت حافظهای پر از اسرار حکومتی را که حالا میتوانست او را به دار آویخته کند، بیرون آورد. کارت را در دهانش فرو کرد و تکه تکه کرد و قورت داد. حسینی گفت: چندی نگذشته بود که ماموران وزارت اطلاعات وارد اتاق شدند و بازجویی آغاز شد که با ضرب و شتم همراه بود. تکذیب های او و از بین بردن داده ها بی ارزش بود. به نظر می رسید آنها از قبل همه چیز را می دانستند. اما چگونه؟
حسینی به رویترز گفت: اینها چیزهایی است که من هرگز تا کنون به کسی نگفتم.
حسینی در حالی که ذهنش در حال تپش بود حتی به این فکر می کرد که آیا خود سیا او را فروخته است؟
تحقیقات یک ساله رویترز در مورد نحوه برخورد سیا با مخبرانش نشان داد که حسینی به جای خیانت، قربانی سهل انگاری سیا شد. یک سیستم ارتباطی مخفی ناقص سیا، شناسایی و دستگیری او را برای اطلاعات ایران آسان کرد. حسینی که نزدیک به یک دهه در زندان مشهور اوین زندانی بود و برای اولین بار صحبت می کرد، گفت که حتی پس از آزادی در سال ۲۰۱۹، دیگر هرگز از این آژانس خبری نشنید.
به گزارش نیویورک تایمز، رهبری سیا در سال گذشته در مجموعه ای از مکاتبات داخلی هشدار داد که بیشتر شبکه جاسوسی خود را در ایران از دست داده است و اقدامهای شلخته وار [از سوی این سازمان در ارتباط با مخبران خود] همچنان ماموریت آژانس در سراسر جهان را به خطر می اندازد.
سیا ایران را یکی از سختترین اهداف خود می داند. از زمانی که دانشجویان ایرانی در سال ۱۹۷۹ سفارت آمریکا در تهران را تصرف کردند، ایالات متحده هیچ حضور دیپلماتیکی در این کشور نداشته است. افسران سیا در عوض برای جمع آوری اطلاعات مجبور به استخدام ماموران بالقوه در خارج از ایران یا از طریق ارتباطات آنلاین هستند. حضور ضعیف میدانی، اطلاعات ایالات متحده را در بحبوحه حوادثی مانند تظاهراتی که اکنون در ایران به دلیل مرگ زنی که به دلیل نقض قوانین پوشش مذهبی این کشور دستگیر شده است، در وضعیت نامناسبی قرار می گیرد.
چهار افسر اطلاعاتی سابق که با رویترز مصاحبه کردند گفتند که آژانس حاضر است در مورد جاسوسی از ایران خطرات بزرگی که مخبران را تهدید میکند، بپذیرد. مهار جاهطلبیهای هستهای جمهوری اسلامی برای مدت طولانی در واشنگتن یک اولویت بوده است. این یک هدف اطلاعاتی بسیار بسیار جدی برای نفوذ به برنامه تسلیحات هستهای ایران است. جیمز لالر، افسر سابق سیا که تمرکزش مختص به سلاحهای کشتار جمعی و ایران می شود، گفت: شما اولویتی بالاتر از این ندارید. بنابراین هنگامی که آنها [سیا] تحلیل ریسک در مقابل سود را انجام می دهند، به میزان باورنکردنی سود را در نظر می گیرند [نوترینو: یعنی به عبارت دیگر برای دسترسی به اطلاعات ناب، برای سیا سرنوشت جاسوسانش اندازه باده معده ارزش ندارد! قابل توجه جواسیس!].
درباره جنگ سایه چند دههای بین ایران و واشنگتن، که در آن هر دو طرف از رویارویی کامل نظامی اجتناب کرده اند، اما خرابکاری، ترور و حملات سایبری انجام داده اند، مطالب زیادی نوشته شده است. اما شش خبرچینی که برای اولین بار با رویترز مصاحبه کردند، گزارش بیسابقهای از این بازی مرگبار جاسوسی از دیدگاه ایرانیانی که به عنوان سربازان سیا خدمت میکردند، ارائه کردند.
این شش ایرانی از پنج تا ۱۰ سال حبس داشتند. چهار نفر از آنها از جمله حسینی پس از آزادی در ایران ماندند و همچنان در معرض بازداشت مجدد قرار دارند. دو نفر از کشور گریختند و پناهنده بیتابعیت شدند.
شکارهای جاسوسی می تواند اعتبار سیا را به دلیل تلاش برای بازسازی شبکه جاسوسی خود در ایران به چالش بکشد. رسانه دولتی ایران برخی از این موارد را منتشر و آژانس را سست و ناتوان معرفی کرد.
حسینی به رویترز گفت: این لکه ننگی برای دولت آمریکا است.
نطنز که در ۲۰۰ مایلی جنوب تهران قرار دارد، یک مرکز اصلی غنی سازی اورانیوم است. سوابق وب آرشیو شده از شرکت مهندسی حسینی از سال ۲۰۰۷ نشان می دهد که این شرکت روی پروژههای برق کار می کرده است.
یک ماه بعد پس از اینکه حسینی خود با سیا از طریق ایمیل تماس برقرار کرده بود، حسینی در کمال تعجب گفت که ایمیلی از سیا دریافت کرده است.
سه ماه بعد از آن تماس، حسینی گفت که به دبی پرواز کرده است. در بازار شیک خرید Souk Madinat Jumeirah او به دنبال زن بلوندی می گشت که کتابی سیاه در دست داشت. حسینی بیرون از رستورانی ایستاده بود که در آن قرار ملاقات گذاشته شده بود و زن بلوندی به همراهی مردی ظاهر شدند. مدیر رستوران آنها را به سمت میزی که در گوشه ای خلوت بود راهنمایی کرد. این زن خود را کریس معرفی کرد که به زبان انگلیسی صحبت می کرد در حالی که همکارش به فارسی ترجمه می کرد. در حالی که او [مامور زن سیا] یک لیوان شامپاین می خورد، کریس به او گفت که آنها کسانی بودند که حسینی در چند ماه گذشته در پلتفرم چت گوگل با آنها پیام رد و بدل می کرد. از حسینی درباره کارش پرسید.
حسینی توضیح داد که شرکت او چندین سال قبل بر روی قراردادهایی برای بهینهسازی جریان برق در سایت نطنز کار کرده است، یک عمل متعادل کننده پیچیده برای حفظ سرعت چرخش سانتریفیوژها با سرعت مورد نیاز برای غنیسازی اورانیوم. نطنز واقع در مرکز ایران، قلب برنامه هستهای تهران بود. واشنگتن نطنز را هسته اصلی ایران برای دستیابی به سلاح هستهای می دانست.
حسینی به کریس گفت که شرکت او پیمانکار کالای الکتریک است، شرکتی که در سال ۲۰۰۷ توسط دولت ایالات متحده به دلیل نقش ادعایی آن در برنامه توسعه هستهای ایران تحریم شد. وی افزود که به دنبال قراردادهای بیشتر در دیگر سایتهای حساس هستهای و نظامی است.
روز بعد این سه نفر، بار دیگر ملاقات کردند، این بار در اتاق هتل حسینی مشرف به خلیج فارس. حسینی نقشه ای پیچ و خم مانند را روی میز باز کرد که برق متصل به تاسیسات هسته ای نطنز را نشان می داد. حسینی به یاد می آورد همانطور که او این کار را انجام می داد، دهان کریس کاملا باز شده بود. حسینی توضیح داد که در حالی که چندین سال از عمر نقشه می گذرد، علامتهای موجود بر روی نقشه از میزان توانی که به تاسیسات جریان می یابد، مبنایی برای تخمین تعداد سانتریفیوژهای فعال کنونی برای واشنگتن فراهم می کند. او معتقد بود که این شواهد می تواند برای ارزیابی پیشرفت غنی سازی اورانیوم مورد نیاز برای یک سلاح هسته ای مورد استفاده قرار گیرد.
حسینی گفت، در جلسات بعدی، سیا از او خواسته است که توجه خود را به یک هدف گستردهتر ایالات متحده معطوف کند: شناسایی نقاط بحرانی احتمالی در شبکه برق ملی ایران که در صورت اصابت موشک یا خرابکاران باعث خاموشی طولانی و فلجکننده بشود. حسینی گفت که در مجموع هفت جلسه در طول سه سال با سیا در تایلند و مالزی دیدار داشته است. حسینی برای نشان دادن شواهدی از سفرهایش، عکس هایی از مهرهای ورودی در گذرنامه خود برای همه سفرهایش به جز دو سفر اول ارائه کرد، که به گفته خودش از یک پاسپورت قدیمی که اکنون دور انداخته شده استفاده کرده است.
نقش جدید حسینی را برانگیخت و حس فوریت و هدفمندی را به کارش تزریق کرد. او از این پس برای به دست آوردن قرارداد هایی تلاش کرد که به او دسترسی بیشتری به اطلاعاتی که سیا به دنبال آن بود می داد. او گفت که شرکت او قراردادی با واحدی از ستاد، مجموعه تجاری گسترده تحت کنترل آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، برای ارزیابی نیازهای برقی یک پروژه عظیم تجاری در شمال تهران منعقد کرده است.
حسینی به نمایندگی از سازمان بازرگانی رهبر عالی ایران، شرکت برق دولتی توانیر را برای توسعه گسترده تامین برق مورد نیاز تحت فشار قرار داد. وقتی توانیر گفت که برق کافی برای پاسخگویی به نیازهای عظیم پروژه ندارد، حسینی از شرکت خواست تا تحلیل های عمیقی از شبکه سراسری ارائه کند. این به او امکان دسترسی به نقشههایی را داد که نشان میداد چگونه برق به سایتهای هستهای و نظامی جریان مییابد و چگونه میتوان نقاط حساس شبکه را خراب کرد.
در آگوست ۲۰۰۸، یک سال پس از جاسوس شدن، حسینی گفت که در هتلی در دبی با یک افسر مسن تر و شانه گشاد سیا و دیگران ملاقات کرده است. در این جلسه سپس یک سیستم ارتباطی مخفی را به حسینی نشان داد که میتوانست از آن برای دسترسی به مامورین سیا استفاده کند. یک وبسایت اخبار فوتبال فارسی زبان به نام Iraniangoals.com که با وارد کردن رمز عبور در نوار جستجو، پنجره پیامهای مخفی باز می شدند و حسینی می توانست اطلاعات را ارسال کند و دستورالعملهایی را از سیا دریافت کند. وقتی حسینی در یکی از سفرها از دست دادن سه سالگی تولد دخترش ابراز تاسف کرد، گفت که یک افسر سیا برای او یک خرس عروسکی خرید تا به کودک بدهد. حسینی به رویترز گفت: “احساس میکردم که به تیم ملحق شدهام.”
زمانی که حسینی مهندس، در سال ۲۰۰۹ با سازمان سیا ملاقات کرد، برای مهمترین جلسه خود تا کنون آماده شد. او ماهها را صرف جمعآوری اطلاعات محرمانه در مورد نقاط آسیبپذیر در شبکه برق ملی ایران کرده بود. او گفت که سوار موتور سیکلت خود در صحرا شده است و عکسها و مختصات GPS تیرها و ایستگاههای اصلی برق را جمعآوری کرده است که معتقد است میتواند هدف موشکها یا خرابکاران قرار گیرد تا باعث خاموشی گسترده شود.
اما زمانی که به مالزی رسید، تنها با یک مامور سیا روبرو شد.
افسر گفت: همه چیز تغییر کرده است.
حسینی گفت که این افسر به او گفته است که سیا دیگر علاقهای به اطلاعاتی که او در مورد آسیب پذیریهای شبکه برق جمع آوری کرده بود، نداشت.
حسینی بحت زده شد [نوترینو: این طوری با شما بازی میکنند … خودتون را به هر فاضلابی میزنید و بعد این طور زیر آب سرد گرفته میشوید. کاملا یک آلت تناسلی میشوید! قابل توجه جواسیس!]. او چنین خطراتی را پذیرفته بود تا اطلاعات مهمی به گردانندگان خود تحویل دهد [نوترینو: البته اطلاعات را از او میگیرند و او را کاملا تخلیه میکنند و در عین حال در سر او میکوبند تا از او بیشتر از قبل مطالبه کنند و تحت فشار شدید وادار به کارهای خطرناک تری کنند …]. او گفت: “اما اکنون آنها علاقهای نداشتند.”
در ادامه، افسر از او میخواهد که طرحهای تاسیسات هستهای فردو را عمیقتر کند، جایی که حسینی گفت شرکتش اخیراً قراردادی را برنده شده است.
این سایت هسته ای، واقع در دل کوهی در نزدیکی شهر مقدس قم، از دید بازرسان هستهای سازمان ملل پنهان مانده بود تا زمانی که ایران وجود آن را در سال ۲۰۰۹ تایید کرد. در آن زمان، دولت باراک اوباما، رئیسجمهور ایالات متحده، از افشاگریهای موجود در این مکان برای اهرمی در [پیش] مذاکرات هستهای که تازه آغاز شده بودند قصد داشت استفاده کند.
حسینی گفت که سیا اطلاعات دقیق بیشتری در مورد فردو درخواست کرد که به اعتقاد او واشنگتن می خواهد تا در مذاکراتش کمک رسان آمریکاییها باشد. حسینی محور دست اندرکاران خود را منعکس کننده تمایل دولت جدید اوباما برای حرکت به سمت راه حل دیپلماتیک با ایران تفسیر کرد.
افسران سابق سیا می گویند زمانی که رئیس جمهور جدیدی قدرت را به دست می گیرد، تغییر در اولویتهای اطلاعاتی رایج است.
حسینی تقریباً ۱۰ سال را در زندان اوین در تهران گذراند، زندانی که به زندانیان سیاسی و متهمان جاسوسی معروف است. به گفته زندانیان سابق و گروههای حقوق بشری [نوترینو: حشری در واقع]، بسیاری با شکنجه و اعدام روبرو هستند.
حسینی گفت که تقریباً یک دهه در آنجا تأثیر خود را بر او گذاشته است. او گفت که سالها حبس و شکنجه طولانی – ضرب و شتم، شوک الکتریکی و گوشهگیری در اتاقهایی که شبانه روز روشن است – به توانایی او در برقراری ارتباط حتی با خانواده خود آسیب رساند. “وقتی از من سؤالی میپرسند، احساس میکنم به اتاق بازجویی برگشتهام”. [برو خوشحال باش که زنده هستی مرتیکه پفیوز!].
حسینی که اکنون ۴۷ سال دارد، سه سال است که از زندان خارج شده است، سبک زندگی مرفه خود و بسیاری از دوستانش را از دست داده است.
از شش جاسوس سابقی که رویترز با آنها مصاحبه کرد، چهار نفر پس از آزادی از زندان در ایران ماندند و دو نفر دیگر به عنوان پناهنده زندگی می کنند، یکی در ترکیه و دیگری در سوئیس. همه می گویند که نتوانسته اند از ایالات متحده کمک بگیرند در حالیکه در بازسازی زندگی خود با سختیهای فراوانی مواجه هستند!